بقعه هارونیه در مشهد یک از جذابترین بناهای تاریخی به شمار میرود. این اثر بیمثال تاریخی در حوالی شهر مشهد و در همسایگی آرامگاه حکیم فردوسی و همچنین آرامگاه عارف بزرگ و نامی، امام محمد غزالی واقع شده است. استان خراسان بزرگ که خراسان رضوی بخش کوچکی از خراسان بزرگ و تاریخی محسوب میشود سرشار است از دیدنیهای جذاب و جاذبههای تاریخی ناب. در گذشتههای بسیار دور مشهد امروزی به هیأت و تمثالی که عادت داریم آن را بشناسیم وجود نداشته است. در آن زمانهای دور شهری که امروز مشهد مینامیم با نام طوس خوانده میشده است و اتفاقاً قسمت اصلی و مرکزی شهر طوس همین منطقهای بوده است که آرامگاه فردوسی و بقعۀ هارونیه و آرامگاه امام محمد غزالی در آن قرار دارد. رفته رفته و به تدریج پس از ورود امام رضا (ع) به شهر طوس و همچنین پس از شهادت جانگداز ایشان این شهر نام مشهد را به خود اختصاص داد و آرام آرام رونق یافت و روز به روز شهرت بیشتری یافت. در واقع یکی از علل اصلی شهرت و رونق شهر مشهد حضور آقا امام رضا (ع) در این منطقه بود. همچنین شهادت ایشان و حضور حرم مطهر ایشان در این منطقه سبب شد عاشقان این حضرت در تمام روزهای سال به این منطقه رهسپار شوند و همین اشتیاق زائران و حضور همیشگی عاشقان سبب شد شهر مشهد به شکلی که امروز شاهد آن هستیم گسترش پیدا کند. میزبون در این مقاله قصد نوشتن از بنای تاریخی بقعۀ هارونیه را دارد. از شما یاران جان دعوت میکنم مثل همیشه با میزبون همراه باشید تا شهر مشهد را بیشتر بشناسیم.
دیدار از بقعه هارونیه، بنایی تاریخی در شهر مشهد همراه با میزبون
اندکی بیشتر در مورد بقعۀ هارونیه
بقعۀ هارونیه که در خراسان رضوی، در حوالی شهر مشهد و در شهر قدیمی طوس جای گرفته است یکهتاز عرصۀ تاریخ این ثغر محبوب است. بقعه هارونیه در مشهد افسانههای بسیاری را در پس پشت خود حمل میکند و از جذابیت و شکوهی غیر قابل وصف برخوردار است. افسانههای بیشمار در مورد این بنای تاریخی به دلیل عدم آگاهی در مورد این اثر تاریخی است. در واقع هنوز که هنوزه به طور دقیق و همراه با یقین کاربری این بنای تاریخی مشخص نشده است.
البته ناگفته پیداست که پژوهشگران و متخصصان امر بناهای تاریخی در راه کشف این معمای گرهدرگره از هیچ تلاشی مضایقه نکردهاند و در تمام این سالها به دنبال کوچکترین سر نخی در شناسایی کاربری این بنا و همچنین سازندۀ آن بودهاند، اما تمام این تلاشها بیثمر بوده است و هیچ یک از این تلاشها به پاسخ مفیدی ختم نشده است. بر اساس شواهد موجود این بنای تاریخی در قرن هفتم یا هشتم هجری قمری بنا شده است. البته در بیان این تاریخ که تاریخ دقیقی نیز به شمار نمیرود نیز جای شک و شبهه فراوان است و هنوز به طور قطع مورد تأیید یا رد قرار نگرفته است.
همین ناشناخته بوده این بنا سبب شده است اذهان گردشگران بیشتر به آن جذب شود و با اشتیاق و کنجکاوی بیشتری راهی این بنا شوند. مردم ساکن در شهر مشهد که از دیرباز این بنا را میشناختهاند این اثر ناشناختۀ تاریخی را با نامهای بقعۀ هارونیه، گنبد هارونیه و گاه حتی بقعۀ هارون خواندهاند.
پ.ن: برای واژۀ بقعه در لغتنامه معانی زیارتگاه، مدفن، مزار، بقعت، مکان متبرک، بنا، خانه، سرا، عمارت، جا، جایگاه، مقام، مکان ذکر شده است. کسی چه میداند شاید این بنای تاریخی مدفن فردی به نام هارون بوده است!
بقعۀ هارونیه کجاست؟
بقعه هارونه در مشهد قرار دارد. این بقعه با شهر مشهد در حدود ۲۵ کیلومتر فاصله دارد و در جهت شمال غربی این شهر جای گرفته است. شهری که در گذشتههای دور با نام طوس خوانده میشد در حال حاضر با نام شهرک تاریخی طوس شناخته میشود و محل قرارگرفتن بقعۀ هارونیه ابتدای این شهرک تاریخی به شمار میرود.
بقعۀ هارونیه در حال حاضر
نکتۀ جالب توجه در مورد این بنای تاریخی جذاب و تماشایی این است که این بقعه به نوعی تنها بنای به یادگار باقی مانده از شهر قدیمی طوس به شمار میرود. در واقع سایر بخشهای این شهر قدیمی و دیرینه از بین رفتهاند و در حال حاضر فقط و فقط همین بقعه از آن دورۀ تاریخی به جای مانده است. در همین چند سال اخیر به همت سازمان آثار ملی و فرهنگی استان خراسان رضوی در اطراف بقعۀ هارونیه حصار کشیده شد و با طراحی فضای سبز زینت یافت. این بنای جذاب و تماشایی در روز پانزدهم دی ماه در سال ۱۳۱۰ با شمارۀ ۱۷۳ در فهرست بلند و بالای بناهای تاریخی ایران زمین جای گرفت. همچنین لازم به ذکر است که این بنای تاریخی در سال ۱۳۸۲ که تقریباً دو دهه از آن میگذرد با عنوان آرامگاه امام محمد غزالی با شمارۀ ۸۹۴۴ باری دیگر در فهرست آثار ملی ایران زیبا به ثبت رسید. در حال حاضر نیز عدۀ بسیاری این بقعه را با عنوان مقبرۀ امام محمد غزالی میشناسند. اما باز هم در این مسأله به تأمل بیشتر نیاز خواهیم داشت.
برخی از افسانههایی که برای این بنا آمده است …
علاوه بر این که این بنا با ظنی قوی به عنوان آرامگاه امام محمد غزالی معرفی شده است، افسانههای دیگری نیز برای این بنا گوش به گوش چرخیده است. برای مثال یکی از این افسانهها بیان میکند که این اثر تاریخی در قرنهای گذشته حکم زندان هارونالرشید را داشته است و حتی برخی این بقعه را با نام زندان هارون نام میبرند. بر اساس این افسانه گویی هارونالرشید مجرمان و محکومان را در این بنا به زنجیر میکشیده است و آنها را مورد شکنجه قرار میداده است. برخی دیگر از افسانههایی که در مورد این بنا ذکر شده این اثر را به دورۀ پیش از اسلام منسوب میدانند و اگر این عقیده درست باشد این بنا دیگر تنها یک بنای تاریخی نخواهد بود بلکه بنایی باستانی به شمار خواهد رفت. بر مبنای این افسانهها این بقعه در دوران پیش از اسلام آتشکده بوده و به عنوان محل عبادت زردشتیان مورد توجه قرار داشته است.
کلاف سردرگم
اما هنوز افسانههایی که حول این بنا میچرخند، وجود دارند. به عنوان نمونه یکی دیگر از این افسانهها بیان میکند که این بنای دیرینه محلی بوده است که امام موسی کاظم به همراه پیروان خود در آن مورد شکنجه قرار گرفتهاند. برخی دیگر از افسانهها نیز این محل را با عنوان نقارهخانه و همچنین مأمونیه معرفی کردهاند. اما به طور کلی هیچ یک از این افسانهها هنوز نتوانسته است با سند و مدرک محکمهپسندی به اثبات برسد. در واقع همچنان این رشته به مثال کلافی سردرگم در هم پیچیده است و شاید بازکردن این کلاف سردرگم چندین و چند قرن دیگر زمان ببرد؛ شایدهم این کلاف سردرگم هرگز باز نشود و هرگز این راز سر به مهر فاش نگردد.
اما اگر از تمام این حرفها و افسانهها بگذریم دیدار از بقعه هارونیه در مشهد چه حس و حالی در بازدیدکنندگان خود ایجاد خواهد کرد! آیا افسانهها هستند که به بناها ارزش میبخشند یا بناها هستند که به افسانهها جان میدهند! شما اگر در این فضا به گشت و گذار بپردازید ترجیح میدهید این بنا تأییدکنندۀ کدام افسانه باشد؟ مقبره؟ آتشکده؟ شکنجهگاه؟ زندان؟ نقارهخانه؟ شاید جذابترین حالت برای این بنا آتشکده بودنِ آن باشد. شاید هم این بنا آتشکدهای بوده است که به شکنجهگاهی تبدیل شده است و سپس بزرگمردی را در آغوش گرفته است و به مقبره تغییر یافته باشد. در هر صورت به نظر میرسد در دیدار از این بنای اسرارآمیز به انرژیِ مضاعفی نیاز خواهید داشت. چون نه تنها لازم است از جاذبههای معماری آن دیدن کنید بلکه لازم است افسانۀ حقیقی این بنا را نیز حدس بزنید. به نظر میرسد کنکاشی جذاب، معماگونه، مهیج و غیر قابل وصف در این دیدار به انتظار گردشگران عزیز نشسته است.
سبک معماری در بنای بقعۀ هارونیه
این بنای تاریخی و تماشایی به طور تمام و کمال از آجر ساخته شده است. آجریبودن بنا، آن هم در تمام قسمتها بیشتر شبیه سبک خاص معماری در شهرهای مرکزی ایران زمین از جمله شهر یزد است. شاید جالب باشد بدانید در هیچ بخشی از این بنای آجری از زینت و زیور کاشیکاری استفاده نشده است. در حالی که در بسیاری از بناهای دیگر، که در گوشه و کنار ایران زمین جای دارند شاهد انواع و اقسام کاشیکاریهای مبهوتکننده هستیم. اگر بخواهیم بنایی دیگر در ایران باشکوه مشابه بقعۀ هارونه در شهر مشهد یا توس قدیم معرفی کنیم ناچار هستیم از آرامگاه سنجر در شهر مرو یاد کنیم. علاوه بر آن آرامگاه لقمان بابا در شهر سرخس نیز از نظر سبک معماری بسیار به این بقعه شباهت دارد.
بر خلاف زیور و زینت بنا، گنبد ساخته شده در آن درست مثل سایر گنبدهایی که در بناهای تاریخی ایران سربلند ساخته شدهاند از دو پوسته تشکیل شده است. با گذر زمان و تحمل باد و نور فروزان خورشید و بارش گاه و بیگاه باران، پوستۀ خارجی گنبد رو به پوسیدگی رفته بود و داشت رو به اضمحلال پیش میرفت که ادارۀ میراث فرهنگی مانع این اتفاق شد. خوشبختانه با تلاشهای این اداره پوستۀ خارجی گنبد مرمت و بازسازی شد و به این ترتیب تنها بنای تاریخی به یادگار مانده از دوران گذشته در شهر مشهد جانی دوباره یافت.
داخل این بنا از فضایی بزرگ و دلباز بهره دارد. شاهد این ادعا بزرگی گنبدی است که قطر آن به ۱۱ متر و ۳۰ سانتیمتر میرسد و بلندای آن سبب شده است ارتفاع سقف در داخل این بنا به ۲۲ متر برسد. به این ترتیب داخل بنا فضایی بزرگ و دلگشا ایجاد شده است.
این بنای جذاب و اسرارآمیز فقط و فقط یک در ورودی دارد. این ورودی در جبهۀ جنوبی ساختمان جای گرفته است. شاید جالب باشد بدانید که حتی تزئینات سر در ورودی نیز از جنس آجر است و هیچ رنگی در آن میان خودنمایی نمیکند. نبود رنگ در دیوارهای ایرانی کمتر به چشم میخورد. چشمان ما عادت کردهاند در بناهای تاریخی رقص رنگ و جلوهگری طرح را ببینیم. حال آنکه در بقعۀ هارونیه طرحهایی را خواهیم دید که از رنگ بیخبر هستند. طرحهایی که هدفی خاص را دنبال میکنند و شاید بیرنگبودن آن نیز پیرو همان هدف باشد.
بنای بقعه هارونیه در مشهد چهار گوشه دارد که در هر یک از این چهار گوشه، چهار پلکان مارپیچ به چشم میخورد. بقعۀ هارونیه سه طبقه دارد که پایینترین طبقۀ آن سرداب است که زیر طبقۀ همکف قرار دارد. پس از آن طبقۀ همکف قرار گرفته که با پلههایی در چهار گوشۀ آن به طبقۀ سوم ارتباط پیدا میکند. همچنین در قسمت شمالی بنا سه اتاق دیده میشود که به نسبت تالار اصلی کوچکتر هستند و فرعی به نظر میرسند. نکتۀ جالب توجه و بحثبرانگیز این است که این بنای بزرگ با این سه اتاق کوچکتر در گذشته چه کاربریای داشتهاند؟ آیا واقعاً هر یک از این اتاقها یک فضا برای شکنجه را ایجاد میکردهاند؟ در این اتاقها چه افرادی زندانی شدهاند یا شکنجه دیدهاند؟ آیا برای یک زندان یا یک شکنجهگاه سقفی به بلندای ۲۲ متر نیاز بوده است؟ آیا این بنا برای اینکه یک زندان یا محلی برای شکنجهکردن، زیادی دلباز و زیبا نبودهاست؟ اما پرسش دیگر این است که چرا برخلاف بسیاری از بناهای تاریخی دیگر این بقعه از هرگونه رنگ و نقش و نگاری فارغ است؟ در درون گنبد بزرگ و وسیع و دلباز و البته سادۀ این بنا مقرنسکاریهایی به چشم میخورد که متخصصان امر باستانشناسی اعلام کردهاند این مقرنسها یادگارهایی از دورۀ تیموریان هستند. آیا ممکن است علاوه بر این مقرنسها تزئینات دیگری نیز در این بنا وجود داشته که به مرور زمان از بین رفته است؟
حالا زمان پرسیدن پرسش مهمتر رسیده است. در واقع حالا زمان آن است بپرسیم که این بنای آجری که از تزئینات معمول تهی است چرا مورد توجه ادارۀ میراث فرهنگی قرار گرفته است؟ چرا در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و از همه مهمتر اینکه چرا مورد توجه گردشگران مشکلپسند و دقیق قرار گرفته است؟ برای پاسخ به این پرسشهای اساسی لازم است از ویژگیهای متمایز و منحصر به فرد این بنا گفته شود تا ثابت شود که این بنا در نوع خود یک شاهکار معماری به شمار میرود.
اگر از فراز ابرهای آسمان آبی به این بنا نگاه کنید یک مربع خواهید دید. مربعی محدود و تقریباً شاید بتوان گفت کوچک. این مربع ساده قد کشیده است، اوج گرفته است و تا ارتفاعی بیش از ۲۲ متر از سطح زمین فاصله یافته است. این قدکشیدن یکی از مختصات معماری در دورۀ تیموری محسوب میشود. علاوه بر آن در سطح خارجی دیوارهای بقعه، خطوطی عمودی به چشم میخورد که به صورت موازی با سایر خطها نقش شدهاند. این خطوط که بر سطح خارجی بنا نشستهاند سبب ایجاد خطای دید میشوند و ساختمان را بلندتر از آنچه در حقیقت هست نشان میدهند.
یکی دیگر از مشخصههای قابل توجه در این بنای تاریخی وجود طاقنماها و همچنین نورگیرهایی است که به رقص نور آن هم به صورتی کاملاً طبیعی در داخل بنا منجر شدهاند. همان طور که خیلی خوب میدانید نور و نورپردازی در عصر و دورۀ ما امری بسیار مهم و اساسی در چیدمان داخلی یا حتی علم معماری شناخته میشود. در این بنا نیز بدون استفاده از چراغ یا نور مصنوعی نورگیرها و طاقنماهایی تعبیه شدهاند که نور خورشید را به بهترین نحو در تمام بخشهای بنا پخش میکنند و سبب میشوند داخل بنا دلبازتر و صد البته زیباتر به نظر برسد.
در حال حاضر بقعه هارونیه در مشهد ایوانی بلند و بالا دارد به همراه دو لچکی و همچنین چهار ایوان صلیبی شکل که در فضای داخلی بنا قرار گرفتهاند. علاوه بر آن در دیوارهای بنا پنجرههایی مشبک نیز وجود دارند به همراه نغولهایی که به صورت عمودی و افقی جایگذاری شدهاند.
معمار هنرمندی که طراحی و ساخت این بنای تاریخی را بر عهده داشته است با کمترین امکانات و کمترین زیورآلات توانسته است هنرمندانهترین بنا را بسازد. ایشان با بهرهگیری از معجزۀ نور و بازی با اعداد در ساخت طاقها و منفذها و قوسها نه تنها توانسته است نورپردازی جالب توجهی در داخل بنا ایجاد کند بلکه از فشار وارد بر دیوارهای بنا تا حد امکان کم کردهاست و همین امر به ساختمان استحکامی به قدرت تحمل چند قرن بخشیده است. اتفاقاً جالبترین و حیرتبرانگیزترین نکته در بقعۀ هارونیه در شهر توس یا با تسامح در شهر مشهد این ویژگی منحصر به فرد است که معمار تیزهوش و خِبره به حدی شگفتانگیز از خطای دید استفاده کرده است و شاید بتوان ادعا کرد که این ویژگی تنها در این بنا به چشم میخورد و شاید حتی در زیباترین و پرزیورترین بناهای تاریخی نیز این ویژگی تا این حد و اندازه قابل رئویت نباشد.
البته ناگفته نماند که بقعۀ هارونیه در روزگاران گذشته، شاید بهتر باشد بگویم در دوران اوج و شکوهش سه درب ورودی داشته است. در حال حاضر همان طور که پیش از این اشاره شد تنها ورودی جنوبی باقی مانده است و ورودیهای شرقی و غربی آن به پنجرههایی مشبک تبدیل شدهاند. اما تنها ورودی باقی ماندۀ بقعه ایوانی بزرگ به منظور کفشکن دارد که بر فراز آن قوسی جناغی به بلندای ۱۵ متر و ۵۰ سانتیمتر، با ۳ متر عمق و همچنین ۸ متر عرض دارد. در دو سوی این ایوان جالب توجه دو جرز پهن به همراه دو طاقنمای بلند مزین به یک حاشیۀ پهن افقی به چشم میخورد. همچنین شاید شگفتانگیز باشد اگر بدانید که در هر یک از دو جرزی که در اطراف ایوان قرار گرفتهاند نیمستونهایی از جنس آجر جای دارند.
این ورودی مجلل، مخصوصاً ایوانی که به منظور کفشکن ایجاد شده است، با این وسعت و این ظرافت میتواند بیانگر فرهنگ اصیل مهماننوازی ایرانی باشد. باور این موضوع که این بنا به عنوان زندان مورد استفاده قرار میگرفته است بسیار دشوار به نظر میرسد. شاید بتوان گفت که این بنا ساختمان اداری بوده است. شاید هم سایر بناهای همجوار آن در طی سالها به کل از بین رفته باشند. به هر حال به طور قطع در آن دوران در کنار این بنا ساختمانهای دیگری نیز وجود داشتهاند و این بنا تنها بنای آن منطقه نبوده است. شاید در گذشتههای دور این بقعه یکی از چندین بنای دیگر بوده است و تنها همین ساختمان از آن دوران به دورۀ ما رسیده است.
اما بر مبنای آنچه با مقایسۀ سایر بناهای تاریخی به دست آمده است، این بنا را آرامگاه امام محمد غزالی، عالم و دانشمند صاحب نام ایرانی در قرن هشتم هجری دانستهاند. این گمان درست به نظر میرسد چون بنای آرامگاه لقمان بابا در سرخس و همچنین آرامگاه سنجر در مرو نیز بسیار به بقعۀ هارونیه شباهت دارند.
پ.ن اول: شاید بتوانیم تک تک دیوارهای این بنای اسرارآمیز تاریخی را اندازه بگیریم. شاید بتوانید تک تک آجرهای به کار رفته در هر دیوارش را بشماریم. شاید بتوانید حدسهایی مختلف برای چرایی بنا شدن آن ارائه دهیم. اما چطور میتوانیم از روزهایی که بر این بنا گذشته است با خبر شویم؟ این بنا را چه کسی ساخته است؟ چه کسی با چه هدفی دستور ساخت این بنا را صادر کرده است؟ در این چهار دیوار مربعشکل که مدام سعی دارد خودش را به مستطیل تبدیل کند یا دست کم شبیه یک مستطیل بلند و بالا به نظر برسد چه اتفاقاتی رخ داده است. آیا باید باور کنیم که در شهر توس جز این بنای تاریخی بنای دیگری وجود نداشته است؟ باور این موضوع محال به نظر میرسد. آیا ممکن است اتفاقی عجیب رخ داده باشد و به خاطر همان اتفاق بناهای بسیاری از این خطّه حذف شده باشند و به همراه آن بناها اطلاعات مربوط به این بقعه نیز از دست رفته باشد؟ شاید هم به مرور زمان و تنها با گذر ایام تمام بخشهای دیگر با خاک یکسان شده باشند.
پ.ن دوم: در استان خراسان بزرگ که یکی از مناطق بسیار مهم و حیاتی ایران زمین در دوران گذشته به شمار میرفته است بنای تاریخی قابل توجهی یافت نمیشود. در واقع تمام بناهای مهم در این منطقه از بین رفتهاند؛ حتی در شهر نیشابور یا شهر خبوشان یا سایر شهرهای مهم تاریخی. تنها اثری که در سراسر خطّۀ خراسان به یادگار باقی مانده است حرم مطهر رضوی است. که البته در دورههای مختلف تاریخی بخشهایی به آن افزوده شده است و گسترش پیدا کرده است. در مقالۀ حرم مطهر امام رضا (ع) جاذبۀ ویژۀ گردشگری مشهد میتوانید در مورد تاریخچۀ این بنای مقدس بیشتر بخوانید. اما سایر بناهای قابل توجه در استانهای سه گانۀ خراسان در قرن معاصر بنا شدهاند و به نظر میرسد پیشینۀ تاریخی بسیاری ندارند. برخی از این بناها عبارتند از آرامگاه عطار در نیشابور، آرامگاه خیام در نیشابور، آرامگاه فردوسی در مشهد.
پ.ن سوم: در مجلۀ گردشگری میزبون با کلیک بر روی در دایرهای کآمدن و رفتن ماست، آن را نه بدایت نه نهایت پیداست در مورد آرامگاه خیام در شهر نیشابور بیشتر بخوانید.
دیدار از بقعه تاریخی هارونیه در شهر محبوب مشهد
بقعه هارونیه در مشهد در همسایگی دو بنای تاریخی دیگر قرار گرفته است. این سه گانۀ جذاب یعنی بقعه هارونیه و آرامگاه فردوسی و آرامگاه امام محمد غزالی هر سه جذاب و تماشایی هستند و خوشبختانه فاصلۀ زیادی از شهر مشهد ندارند. در واقع محل قرارگرفتن این سه گانۀ جذاب، حاشیۀ شهر مشهد به شمار میرود. بنابراین اگر با اجاره سوئیت در مشهد اقامت داشته باشید، خیلی راحت و بیدردسر میتوانید در هر زمان از روز که اِراده کردید راهی بلوار شاهنامه شوید و از این ابنیۀ تاریخی دیدن کنید. برای رسیدن به این بنای تاریخی لازم است مسیر سه راه فردوسی و سپس حاشیه بلوار شاهنامه را در پیش گرفته و نرسیده به آرامگاه فردوسی به بقعه هارونیه برسید. گفتنی است پیدا کردن این مکان به وسیله ماشین شخصی بسیار راحت است. در صورتی که میخواهید از وسایل نقلیه عمومی برای رفتن به این مکان استفاده کنید، هم از تاکسی و هم از اتوبوس میتوانید استفاده کنید. براس استفاده از اتوبوس لازم است اتوبوسهای خط ۲۰۲ میدان فردوسی تا آرامگاه فردوسی را سوار شده و با پیاده شدن در ایستگاه شاهنامه ۶۴ به بقعه هارونیه برسید. خوب است بدانید که این بنای تاریخی دقیقا روبهروی ایستگاه اتوبوس قرار دارد. اگر میخواهید از تاکسی استفاده کنید لازم است به راننده بگویید تا انتهای بلوار شاهنامه شما را ببرد و پس از آن از اتوبوس و یا ماشینهای شخصی موجود استفاده کرده تا به هارونیه برسید.
شهر مشهد دیدنیهای بسیاری دارد و بدون اغراق اگر بخواهید از تمام این دیدنیها دیدن کنید لازم است هر سال و هر سال مهمان شهر مشهد باشید و هر بار که به این شهر سفر کردید مدتی طولانی در این شهر دلگشا اقامت داشته باشید. اما اگر علاقهمند هستید در مورد آثار تاریخی در این شهر بیشتر بدانید توصیه میکنم به بلوار شاهنامه بروید و از مهمترین بناهای به یادگار باقی مانده از تاریخ شهر مشهد و مخصوصاً شهر دیرینۀ طوس دیدن کنید. میزبون رقمخوردن جذابترین خاطرات و گذر شیرینترین لحظات را در شهر مشهد و مخصوصاً بلوار پربار شاهنامه برای شما یاران مهربان و همیشگی آرزو دارد.
امیدوارم اگر …
- این سفر اولین سفر شما به شهر مشهد است تا هزارمین سفر ادامه پیدا کند،
- تا به حال بارها و بارها به شهر مشهد سفر کردهاید با خاطراتی شیرین و به یاد ماندنی به شهر خود برگردید و باز هم مهمان شهر مشهد باشید،
- تمام نقاط شهر مشهد را ندیدهاید امکان دیدار از گوشه گوشۀ این شهر بزرگ نصیب نگاه مهربانتان شود،
- همین حالا در حال خواندن این مقاله هستید بار سفر ببندید و رهسپار شهر جذاب و تماشایی مشهد شوید تا از این همه زیبایی و جذابیت لذت ببرید.
امیدوارم همیشه خوشحال، شاد و سرحال باشید …
سفر به شهر مشهد به سلامت …
پ.ن: اگر مشتاق هستید در مورد آرامگاه فردوسی بیشتر بخوانید فقط و فقط کافی است روی لینک زیر کلیک کنید: