اماکن تاریخی در ایران همواره از مهمترین جاذبههای کشورمان به شمار میروند. بسیاری از غیر ایرانیها تمدن ما را با مشاهده همین یادگارهای کهن میشناسند. هیچ استانی در ایران وجود ندارد که رد پای ایرانیان قدیم در آن دیده نشود و این خود گویای تمدن این مرز و بوم است. میزبون میخواهد در اینجا شما را با مکانی پر رمز و راز آشنا کند. جایی به نام الموت.
الموت کجاست؟
الموت یکی از مکانهای مهمی است که علاوه بر جاذبههای طبیعی، بخشی از اتفاقات تاریخی کشورمان را روایت میکند. الموت منطقهای در میان کوههای البرز و در استان قزوین است. این منطقه بسیار بکر و زیباست و زندگی روستایی با تمام سادگی و دلنشینیاش در آن جریان دارد. شاید اگر دژهای الموت و لمبسر در این منطقه وجود داشتند، امروز الموت اینقدر شناخته شده نبود و کمتر کسی به آن سفر میکرد.
برای رفتن به الموت قبل از اینکه به قزوین برسید، باید وارد مسیر دیگری شوید. این مسیر تا قلعه تاریخی الموت حدود ۲/۵ ساعت فاصله دارد. وقتی وارد این مسیر میشوید، زیبایی کوهستان و جاده آنقدر شما را مسحور میکند که ناچار هستید در میان راه توقف کنید و ساعاتی را در دل طبیعت سپری نمایید.
فصل بهار فصل حضور گلهای قرمز و بنفش و صورتی در میان درختان سرسبز جاده است. وقتی پنجره ماشین را باز میکنید، عطر بهار ریههایتان را پر میکند. پاییز هم که دیگر خودتان میتوانید حدس بزنید با چه چشماندازی مواجه خواهید شد. هزاران رنگ زیبا و دلنشین روی درختان مینشینند و از بینندهای دلربایی میکنند.
سفر به الموت
در مسیر پر پیچ و تاب الموت نزدیک به پانصد روستا وجود دارد. این روستاها بسیار کوچک هستند و برای رفتن به آنها باید وارد راههای فرعی شوید. مردم این روستاها بر روی کوههایی که شما در راه مشاهده مینمایید، کشاورزی میکنند. عدهای هم پیشه دامداری فرا گرفتهاند و دامهایشان را برای چرا به این کوهها میآورند. روستایی به نام معلم کلایه در این مسیر قرار دارد که نسبت به دیگر روستاها بزرگتر است و بیشتر مسافران ملزومات خویش را از این روستا تهیه میکنند. روستای معلم کلایه تا قلعه حسن صباح حدود سی دقیقه فاصله دارد. روستای الموت مزین به باغهای گیلاس و خانههایی با بالکهای چوبی میباشد که چهره منطقه را برای گردشگران بسیار جذاب کرده است. تلفیق گلهای رنگارنگ شمعدانی روی بالکنها با کاشیهای قرمز و آبی نمای خانهها، حس سرزندگی و شادابی را به چشمهای گردشگران هدیه میکند. اگرچه در سالهای اخیر تمایل روستاییان به داشتن خانههایی به سبک جدید و سیمانی بیشتر شده و ظاهر روستا در حال تغییر است. بیشتر گردشگران منطقه الموت مهمان خانههای اهالی روستا میشوند. اکثر اهالی الموت بخشی از خانه خود را برای پذیرایی از مسافران مجهز به وسایل مورد نیاز کردهاند. بیشتر مسافران الموت به دیدار قلعههای تاریخی این منطقه آمدهاند و در کنار سفر به گذشته، از زیباییهای بینظیر الموت نیز بهرهمند میشوند.
قلعه های الموت
شهرت منطقه الموت به خاطر وجود دو قلعه تاریخی است که قدمت یکی به قرن سوم هجری قمری و دیگری به دوران ساسانیان باز میگردد. این دو قلعه در زمان حسن صباح توسط وی و طرفدارانش به عنوان پایگاهی نظامی مورد استفاده قرار گرفتند.
قلعه الموت
قلعه الموت مقر اصلی حسن صباح، بنیانگذار فرقه اسماعیلیه بوده است. این دژ در شمال شرقی روستای قصر خان و بر روی تپهای قرار گرفته که حدود ۲۱۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. در برخی نوشتارهای تاریخی آمده است که قلعه شبیه به یک شتر خوابیده میباشد. شیب تند قلعه و درههای عمیق و پرتگاههای خطرناکی که اطراف قلعه را فرا گرفتهاند از مهمترین عوامل عدم دسترسی راحت به قلعه الموت بودهاند. به همین دلیل این دژ مناسبترین پایگاه برای پنهان شدن طرفداران فرقه اسماعیلی از دیست دشمنان بوده است. صخرههای اطراف قلعه الموت خاکستری و سرخرنگ هستند و ابهت قلعه را دو چندان کردهاند.
موقعیت قلعه الموت
قلعه الموت از هر چهار طرف توسط پرتگاههایی عمیق احاطه شده است. این دژ فقط یک راه ورود دارد که روبروی کوه هودکان قرار گرفته است. این ورودی در قسمت شمال شرقی قلعه قرار گرفته است. قلعه الموت پایگاه مرکزی و اصلی حسن صباح و مریدانش بوده است. دشواری در دسترسی به قلعه و پنهان بودن در دل درهها و کوهها موجب عدم دسترسی سپاهیان بغدادی بوده و اسماعیلیان را از دیدها پنهان میکرده است. متأسفانه بخش مهمی از این قلعه تاریخی و بزرگ در طول زمان از بین رفته است. باقیمانده بنا در سال ۱۳۸۱ در لیست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
معماری قلعه الموت
این قلعه در بین اهالی الموت به «قلعه حسن» شهرت دارد. قلعه از دو قسمت شرقی و غربی تشکیل شده و قسمت غربی قلعه الموت نسبت به بخش شرقی بلندتر میباشد. به این قلعه بلندتر، قلعه بالا میگویند. یکی از دیوارهای قلعه بالا نسبت به دیگر بخشهای قلعه کمتر تخریب شده است. سنگ و گچ مواد سازنده این دیوار هستند و ارتفاع آن حدود پنج متر میباشد.
در جنوب قلعه بالا صخرهای قرار دارد. در داخل این صخره اتاقی کنده شده که به نظر میرسد محل نگهبانی بوده است. در قسمت شمال غربی این قلعه نیز دو اتاق دیگر در دل سنگها کنده شده است. در میان یکی از این اتاقها چالهای کوچک قرار دارد که از آب پر شده است. هر چقدر هم که این آب را تخلیه کنند باز هم پر میشود! باستانشناسان میگویند احتمال دارد این چاله به حوض جنوبی قلعه وصل باشد. این حوض در میان سنگ کنده شده و همچنان لبریز از آب است. در کنار حوض درخت تاکی وجود دارد که از وجناتش میتوان طول عمر زیادی را برایش تصور کرد، اما همچنان زیبا و سرزنده است. حسن صباح حدود ۳۵ سال در این بخش از قلعه الموت زندگی و فرقه اسماعیلیه را هدایت میکرده است.
شرق قلعه مخصوص زندگی نگهبانان و محافظان قلعه و خانوادههایشان بوده و در قسمتی از این بخش برای چارپایان آخورهایی تهیه شده است. این آخورها نیز به مانند اتاق نگهبانان در دل سنگهای صخره کنده شدهاند. همچنین چند آب انبار در این بخش وجود دارد. آب قلعه از چشمهای به نام کلدر تأمین میشده است. این چشمه در دامنه کوهی قرار گرفته که از شمال با قلعه مجاورت دارد.
بین قلعه بالا و قلعه پایین میدانی قرار گرفته که دورتادورش را دیواری احاطه کرده است. این دیوار درون محوطه را به دو بخش تقسیم نموده است. متأسفانه در این بخش نیز خرابیهای فراوانی وجود دارد که به مانند تلی از خاک دیده میشود.
دیوارهای قلعه الموت بر اساس شکل صخرهها بنا شدهاند. به همین دلیل قلعه الموت چهار گوش نمیباشد و در بخشهای مختلف عرض متفاوتی دارد. در قلعه تونلی در دل سنگها کنده شده که حدود شش متر طول دارد. این تونل به برج جنوبی قلعه که بر روی تخته سنگی بزرگ ساخته شده، ختم میشود. مسیر ورودی قلعه بین دو برج شرقی و شمالی قرار دارد. به همین دلیل این قسمت از قلعه بیشتر از بخشهای دیگر مستحکم ساخته شده است. قلعه الموت از مصالحی چون: آجر، سنگ، ملات گچ و تنپوشههای سفالی ساخته شده است.
نکته جالب این است که در دامنه کوه هودکان (کوه همجوار با قسمت شمالی قلعه) ویرانههایی وجود دارد که حاکی از جریان زندگی در این بخش میباشد. این ساختمانهای خراب شده به احتمال قوی مربوط به خانوادههای مریدان حسن صباح است. این بخشهای خراب شده در بین اهالی امروزی نامهای متفاوتی دارد که اغوزبن، زهیرکلفی، دیلمان ده و خرازرو از معروفترین این نامها هستند. یک گورستان قدیمی که به آن اسبهکلهچال میگویند نیز در بخش غربی قلعه الموت واقع شده است. در کتاب نزهةالقلوب از حمدالله مستوفی آمده است که قلعه تاریخی و مستحکم الموت در سال ۲۴۶ هجریقمری بنا گردیده است. این سال مصادف با خلافت متوکل، خلیفه عباسی بوده است.
سرنوشت قلعه الموت
در کتب تاریخی آمده است که این قلعه را داعیالیالحقحسنبنزید بنا نهاده است. در سال ۴۸۳ هجری قمری، یعنی حدود ۲۳۷ سال پس از ساخت قلعه، حسن صباح آن را به تصرف خود در میآورد. وی در این قلعه فعالیتهای نظامی و امنیتی داشته است.
هلاکوخان مغول در سال ۶۵۴ هجری قمری قلعه الموت را به آتش میکشد. کاربری قلعه بعد از تخریب تغییر میکند و به عنوان زندان از آن استفاده میشود. البته تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری قلعه همچنان قابل استفاده بوده است. در عصر قاجاریه بسیاری افراد به منظور دسترسی به گنج در این ناحیه حفاریهای فراوانی انجام دادند که موجب تخریب بیش از پیش قلعه الموت گشت.
دژ لمسر
لمسر به معنی روی بوته است. اصلیترین پایگاه اسماعیلیان بعد از قلعه الموت، دژ لمسر بوده است. این دژ که در دوره ساسانی ساخته شده، در قسمت الموت غربی قرار دارد. بعد از تسلط حسن صباح بر روی دژ لمسر، وی کیابزرگامید را حاکم این قلعه کرد.
موقعیت قلعه لمسر
قلعه لمسر با شهر رازمیان حدود سه کیلومتر فاصله دارد. قلعه در جایی بنا شده که وجود درههای عمیق و ترسناک نینه رود و لمه دسترسی به آن را تقریبا غیر ممکن کرده است. ورود به دژ فقط از طریق دروازههای شمالی و جنوبی ممکن است. به همین دلیل دژ لمسر کاملا فتح نشدنی به نظر میرسد و پایگاه اصلی دفاع از الموت در مقابل هجوم از سمت غرب بوده است.
معماری قلعه لمسر
برای جلوگیری از هجوم دشمن، قلعه را با دیوارهایی سنگی بنا کردند که ارتفاع آنها بالای ده متر بوده است. امروز فقط خرابههایی از این دیوارهای عظیم به جا مانده است. قطر دیوارها در قسمت شمالی قلعه که محل استقرار حاکم آن بوده ۱۲۰ سانتی بوده است. دژ لمسر به شکلی طراحی شده بود که مخازن آب و غلات برای زمانهای بلندی نیاز اهالی قلعه را فراهم میکردند و در محاصرههای طولانی کمبود مواد غذایی در قلعه حس نمیشد.
بخش شمالی قلعه تنها راه ورود به لمسر بوده اما متأسفانه چیزی از این بخش باقی نمانده است. باستانشناسان این قسمت را شامل دروازه و برج و بارو دانستهاند. به نظر میرسد با وجود کوچکی قلعه، اهالی در هنگام محاصره در بخش کوچکی مواد غذایی کشت میکردند تا دچار کمبود غذا نشوند.
حسن صباح که بود؟
حسن صباح در شهر قم به دنیا آمد. او از خانوادهای شیعه بود که بعد از مدتی به ری مهاجرت نمودند. وی مذهب اسماعیلیه را در ری شناخت و به سفرهای گوناگون رفت تا مردم را به این آیین دعوت کند. اسماعیلیان امامت را به اسماعیل فرزند امام جعفر صادق (ع) ختم میکنند. دوران اوج اسماعیلیان در زمان حسن صباح بوده است. وی را بنیانگذار دولت اسماعیلیان میدانند. حسن صباح یالیان دراز با سلجوقیان در جنگ بود و در مسیر اهداف خود ترورهای زیادی انجام داد. یکی از این مهمترین ترورها، ترور خواجه نظامالملک بوده که در پرونده صباح حک شده است. در منابع تاریخی از حسن صباح به عنوان فردی بسیار سختگیر و منظم یاد کردهاند. وی افرادی را با نام فداییان فرقه اسماعیلی تربیت کرد که افرادی عجیب، ترسناک و سیاسی بودند که عملیاتهای سیاسی و نظامی مانند ترورها بر عهده آنها بوده است. همچنین او دو پسرش را به علت نافرمانی از خویش، به قتل رساند. حسن صباح حدود ۳۵ سال در قلعه الموت زندگی کرد و پس از مرگش در نزدیکی قلعه به خاک سپرده شد. مقبره او مدتی محل زیادت مریدان فرقه اسماعیلی بود که در نهایت به دست مغولان ویران گردید.
سوغات منطقه الموت چیست؟
منطقه الموت دارای روستایهای کوچک و بزرگی است. روستای گازرخان نیز یکی از توابع منطقه الموت میباشد که اصلیترین سوغات الموت را میتوانید از این روستا تهیه کنید. از سوغات الموت میتوان به نان محلی و گیلاس و آلبالوی آن اشاره کرد. همچنین گردوهای این منطقه به همراه گیلاس و آلبالوی خشک شده از مورد علاقههای گردشگرانی است که به این منطقه سفر میکنند. انواع و اقسام لبنیات محلی و ترشیجات خوش طعم نیز در این منطقه پیدا میشوند که برای مدتی هر چند کوتاه، شما را از مواد غذایی مضر و شیمیایی دور میکند. صنایع دستی همچون جاجیم باقی و سوزن دوزی نیز جزء سوغاتهای خوب و با کیفیت این منطقه به شمار میروند. اگر به الموت سفر کردید از غذاهای سنتی و فوق العاده خوش طعم آن غافل نشوید؛ به عنوان مثال کوکوی گردو و آش شلغم از بهترین غذاهای سنتی این منطقه به شمار می روند. آش ترشی نیز یک غذای بسیار پرطرفدار و خوش طعم است که امتحان کردن آن برای گردشگران خالی از لطف نیست.
کی و چگونه به الموت برویم؟
سفر به الموت علاوهبر بهرهمندی از زیباییهای بیبدیلش، به شما تصویری از تاریخ پر رمز و راز ارائه میدهد. بازدید از قلعههایی با معماری خاص و ویژه که در دل سنگهایی عظیمالجثه بنا شدهاند میتواند در کنار مطالعه درباره این قسمت از تاریخ ایران، یک تصویر واقعی از تاریخی پر اتفاق در ذهن شما باقی بگذارد.
برای سفر به الموت اواخر بهار و تابستان را انتخاب کنید. زیرا این منطقه کوهستانی در فصول سرد برای سفر مناسب نیستند. البته شبهای تابستان هم در این منطقه بسیار خنک است و شاید نیاز به یک دست لباس گرم داشته باشید.
کفش مناسب برای پیادهروی مهمترین وسیلهای است که باید به همراه داشته باشید. وسایلی مانند: کلاه، عینک آفتابی، ضد آفتاب، آب، لباس گرم، کیف سفری کمکهای اولیه، چتر، دوربین عکاسی و غذایی سبک را بهتر است به همراه داشته باشید.
الموت یا آشیانه عقاب جزو بزرگترین قلعههایی است که هم برای زندگی و هم برای دفاع نظامی بوده است. این قلعه تاریخی و باستانی بیش از چندصد سال است که در شهر قزوین پابرجا بوده و به یکی از محبوبترین جاذبههای گردشگری نه تنها قزوین بلکه کل ایران تبدیل شده است. روزگاری حسن صباح و پیروانش اینجا زیسته و بر دنیا حکومت میکرند. این بار که به قزوین سفر کردید، سری به قلعه الموت و سایر قلعههای اطرافش زده و محو و مبهوت زیبایی و شکوه این منطقه شوید.
نزدیکترین جاذبهها به الموت
دریاچه اوان
اگر به سمت الموت رفتید، دیدن این دریاچه زیبا را از دست ندهید. دریاچه اوان یکی از بینظیرترین مناظر آرام و درخشان را به چشمان شما هدیه میکند.
آبشار ورچر
این آبشار حدود سی متر ارتفاع دارد و در روستای رزجرد قرار گرفته است. ورچر در دل صخرههایی سخت جای گرفته که از روی آن روانه درهای عمیق میشود. مسیر دسترسی به این آبشار کمی دشوار است و در بخشی از راه باید مسیرهای خاکی را طی نمایید. اما وارد طبیعتی بکر و عاری از دخالت انسان میشوید و همین امر سختی راه را کاهش میدهد.
در الموت کجا اقامت کنیم؟
برای اینکه به قلعه نزدیک باشید و در عین حال از دیگر زیباییهای الموت نیز بهرهمند شوید میتوانید در اقامتگاه محلی قلعه الموت اقامت کنید. این اقامتگاه به باغ گلستان شهرت دارد و فاصلهاش با ورودی قلعه الموت فقط ۲۰ متر است.