اگر اینطور باشد که ما فقط بخش کوچک از آنچه را زندگی کنیم که در وجود ما است، پس بقیهاش چه میشود؟(پاسکال مرسیه: قطار شبانۀ لیسبون)
اگر به سفر نرویم، فقط بخش کوچکی از آنچه که در وجودمان داریم را زندگی کردهایم. پس بقیهاش چه میشود؟
شنیدهاید که میگویند اگر میخواهی رفیق و همراهت را بشناسی با او به سفر برو! من میگویم اگر میخواهی خودت را بشناسی باز هم به سفر برو. ما انسانهای امروزه، به قدری درگیر مسائل روزمره زندگی هستیم که فراموش میکنیم گاهی هم به درون خود سری بزنیم. به عبارتی دیگر فراموش میکنیم به خودمان فکر کنیم. به اینکه علایق شخصی ما چیست؟ ما واقعاً چه چیزی را دوست داریم؟ کجا را دوست داریم؟ چه تفریحاتی را دوست داریم؟ چه غذاهایی را دوست داریم؟ عجله نکنید! تا شهرها و فرهنگهای مختلف را ندیده باشیم نمیتوانیم به این سؤالات پاسخ دهیم.
برای پاسخ به این سؤال باید سفر بروید. باید تجربه کنید. سفر رفتن است که چنین امکانی را ایجاد میکند که شهرهای مختلف را ببینیم، آب و هوای مختلف را تجربه کنیم، از بازارهای مختلف دیدن کنیم و تفریحات متفاوت را تجربه کنیم. اینطوری میتوانیم آنچه که دوست داریم را بیابیم. با پیداکردن و دیدن چیزهایی که دوست داریم میتوانیم تواناییها و استعدادهای خودمان را کشف کنیم. در واقع حالا میتوانم بگویم سفر رفتن فارغ از دیدن چیزهای تازه، آشنایی با مردم جدید، رویارویی با فرهنگ شهرها و اقوام مختلف، یک فایده دیگر هم دارد، فایده دیگر رویارویی با خود است.
شما با سفر رفتن میتوانید نیمۀ دیگر وجود خودتان را بشناسید. همان نیمه پنهانی که ممکن است در زندگی عادی خود را نشان ندهد. شما میتوانید در سفر در موقعیتهای تازه قرار بگیرید و خودتان را محک بزنید. از سختی راه سفر نهراسید. سختیهای راه سفر شما را قوی میکنند. به تجربه شما اضافه میکنند. سفر شما را به فردی جهاندیده و گرم و سرد روزگار چشیده تبدیل میکند.
میخواهم بگویم سفر رفتن را دستکم نگیرید. با سفر رفتن میتوانید نقاط مختلف ایران یا حتی دنیا را ببینید. انواع مختلف زندگی را ببینید. زندگی در مکانهای مختلف را تجربه کنید. فقط اینطوری است که میتوانید تفاوت آدمها را درک کنید.
تعالی با تغییر شروع میشود. سفر یک تغییر ارادی و برنامهریزی شده از سمت شماست. شما انتخاب میکنید که به کجا میخواهید بروید. از دغدغههای روزمره فاصله میگیرید. از راحتی و آسایش محیط امن خانه فاصله میگیرید. از شلوغی شهر و مسائل کاری و تحصیلی فاصله میگیرید و زمانی مییابید که جهان را تجربه کنید.
در هر سفر ممکن است اتفاقات خاصی رخ دهد که در زندگی معمولی روزمره اتفاق نمیافتند. در زندگی معمولی روزمره، شما هر روز سر یک ساعت خاص به یک مکان خاص رهسپار میشوید و در آن مکان خاص یک وظیفه خاص را انجام میدهید. بعد از یک مدت به زندگیخودتان نگاه میکنید و میبینید سراسر زندگیتان را همان وظیفه خاص پر کرده است. به این ترتیب شما به یک آدم خاص تبدیل شدهاید. آدمی که به شکل یک قالب خاص درآمده است. قالبی که ممکن است قالب محبوب شما نباشد. به بیانی دیگر ممکن است شما به هیچ وجه در انتخاب آن قالب سهمی یا نقشی نداشته باشید. اما به هر حال آن قالب به شما و زندگی شما شکل داده است.
در چنین شرایطی شما میتوانید زمانی هرچند کوتاه را برای خود از جهان وام بگیرید. یک زمان کوتاه برای اینکه آنطور که شایسته شماست سپری شود. یا دست کم به شما فرصت تجربه جهان به شیوههای مختلف را ببخشد.
در سفر ممکن است شما چند روز را در یک ویلا بگذرانید. در یک خانه حیاطدار قدیمی باشید. یا در یک مسافرخانه. یا در یک هتل مجلل. به هر حال در جایی به غیر از منزل مسکونی خود سکونت دارید.
در سفر ممکن است غذاهای شهرهای مختلف را بچشید. غذاهایی که شاید در شهر و دیار خود آنها را نیابید. اینطوری ذائقۀ آدمهایی دیگر که در جایی دیگر زندگی میکنند را تجربه میکنید. این چیزها را نمیشود فقط در فیلمها دید یا در کتابها خواند. گاهی لازم است طعمهای مختلف چشیده شوند.
در زندگی معمولی و روزمره ممکن است شما تفریحات خاص خود را داشته باشید. تفریحاتی که از ابتدای تولد و بعد دوران کودکی آنها را آموختهاید و همچنان از تکرار همان تفریحات لذت میبرید. اما سفر این امکان را به شما میبخشد که از تفریحات خانوادههای دیگر، فرهنگهای دیگر با خبر شوید. بیاموزید و تجربه کنید. حتی لذت ببرید. شاید یکی از این تفریحات به شما ثابت کند که ویژگی پنهانی در شما وجود داشته است که در تمام این مدت از وجود آن بیخبر بودهاید.
آری، همانطور که در ابتدای مقاله اشاره شد، سفر کمک میکند تا با نیمه پنهان وجود خود آشنا شوید. استعدادها و تواناییها و ویژگیهای پنهان اخلاقی و رفتاری خود را بهتر بشناسید. علایق خود را بیابید. به درونیات خود فکر کنید. جهان را آنطور که باید تجربه کنید. به عبارتی دیگر، زندگی را زندگی کنید.
متاسفانه تفاوت زبانها، جنگهای پی در پی و منفعت طلبی یک سری از انسانها این موضوع را از یاد ما برده است که تمامی ما یک یک خانواده هستیم، از خاک آفریده شدهایم و دوباره به آن بازخواهیم گشت. مهمترین فایده سفر کردن، کمکی هر چند کم به از بین رفتن این طرز فکر غلط و نژاد پرستیهای بیرحمانه است. وقتی به شهرها و کشورهای مختلف سفر کنید، خواهید دید که تمام انسانها اعم از آسیایی، اروپایی، شرقی و غربی، ایرانی و غیر ایرانی نیازهای مشترک و عواطف مشترکی دارند. تمامی ما نیاز به آرامش، محبت، دوست داشتن و دوست داشته شدن داریم. تمامی ما به دنبال یافتن دوستان جدیدی برای ساختن یک دنیا و زندگی زیباتر هستیم. شاید که با سفر کردن و آشنایی با فرهنگ و خلق و خوی سایر انسانها کمی مرز بین کشورها و نژادهای مختلف از بین برود و تمام مردم دنیا با یکدیگر به عنوان یک موجود واحد متحد شوند.
در سفرهای هیجانانگیز و پر ماجرای خود نگران اقامتگاه نباشید. میزبون مثل همیشه با شما خواهد بود. انتخاب شهر با شما. هر کجا که باشید همراهتان هستیم.